مقدمه : با همه توانم در حال پرواز هستم و دوست دارم تا هر جا که می توانم اوج بگیرم و از مکان های مختلف بگذرم و برا ی خودم لذت ببرم. شاید سالها و روزها در سفر باشم و پرواز، اما پرواز در بهار لطفی دیگر دارد و من عاشق پرواز در بهارم. در بهار که بر می خیزم ابرها زیبا و خوش رنگ شده اند و زمین زمرد رنگ است.
بدنه: روزهای خوب و خوش را پیش رو دارم و به زیستگاه قدیمی هم سری می زنم و دوستان را می بینم و جویای حالشان می شوم. روزها در پروازم و غروب که می شود در جایی فرود می آیم و می مانم، گاهی بال و پرم می ریزد و زمانی هم احساس خستگی می کنم و مجبورم که استراحت کنم.
فردایی زیبا در انتظار من است و باید در اوج باشم و دنیا را در بلندترین مکان ببینم و لذت ببرم. دریاهای زیبا و درختان سر به فلک کشیده و انسانهایی که هر یک به سویی می روند و از بالای سرشان هیچ خبری ندارند و شاید روزهای زیادی بگذرد و یادشان برود که آسمان را با عشق نگاه کنند.
در پرواز سال گذشته لانه ای زیبا برای خود مهیا کردم و به درخت سپردم وحال امید دارم که برایم مانده باشد. وقتی در آسمان هستم و پرو بالم را گشوده ام دنیایم چه قدر رنگین و پر از عشق می شود. انگار بال و پرم سبک شده و می توانم اوج بگیرم و در بالاترین مکان قرار بگیرم.
چه قدر آسمان، این آبی بی کران خواستنی و خوش نقش و نگار است و من درمقابل این بام بی ستون ریز و کوچک هستم. انسان ها را می بینم که در زمین اندازه یک مورچه هم نیستند و این همه ظلم می کنند و نمی دانند که زمین این گرد دوست داشتنی ذره ای ناچیز از آفریده های خداوند است.
نتیجه گیری: پرواز همیشه زیبا و خواستنی است و اگر این آرزوی انسان از طریق جان بخشیدن به پرندگان به زبان آورده شود، بسیار زیباتر و بهتر خواهد بود چراکه همه آرزوها و خواسته های خود را از زبان پرندگان بیان خواهیم کرد.